نکاتی درباره‏ی شورای دانش‏جویان و جوانان چپ ایران
شباهنگ راد شباهنگ راد

 

موضوع "چه باید کرد" و طرح برون رفت از وضعیت فعلی را می‏توان و می‏بایست از زمره سر تیتر مهم و اساسی عناصر و نیروهای چپ ایران به حساب آورد. دلیل این امر کاملاً واضح است؛ چرا که چپ ایران چند دهه‏ای‏ست از مسیر و نُرم‏های اولیه‏ی فعالیتی خود خارج گشته است و فاقد شکوفائی لازمه، جذب و تأثیرگذاری‏ها در درون است. متأسقانه بازخوانی و نگاه مجدد به فعالیت‏های چپ، زجرآور و غم‏انگیز است. بر همین اساس شناخت حلقه‏های مفقوده و کشف صحیح وظایفِ عملی کمونیستی می‏تواند روند منفعلی را متغییر سازد و بار دیگر، چپ را از بی رمقی و بی جانی بدر آورد.

 

باورها بر آن است‏که هدف و وظیفه‏ی مدافعین آرمان طبقه‏ی کارگر و زحمت‏کش نه صرفاً در تفسیر و توضیح ماهیت جنبش‏های "اصلاح طلبانه"، "سبز" و امثالهم بلکه در تغییر جامعه‏ی سراسر نکبت‏بار ایران نهفته می‏باشد. باورها بر آن است‏که بدون وصل نظر و عمل کمونیست‏ها و انقلابیون، می‏توان جنبش‏های اعتراضی را به مسیر صحیح سوق داد. باورها بر آن است‏که بدون شرکت فعال در مبارزه‏ی طبقاتی می‏توان به نقد جامع و زنده دست یافت. براستی که نقد به چه کارمان خواهد آمد و در کدام بستر قادر به درک و فهم ایرادات گذشته و جنبش کمونیستی ایران خواهیم بود و با اتخاذ کدامین سیاست‏ها و تاکتیک‏هاست که می‏توان، اندک گامی در جهت بهبودی اوضاع تأسف‏بار کنونی برداشت و دست‏های حامیان رنگارنگ سرمایه را از سر جنبش‏های اعتراض کوتاه نمود؟

در حقیقت این‏ها از جمله موارد کلیدی‏ست که چپ ایران از پاسخ‏گوئی صریح بدان‏ها باز مانده است و دارد بدون ارائه‏ی تصویر صحیح از اعتراضات مردمی و بدون اشراف و آگاهی به وظایف کمونیستی، برنامه‏ی کاری خود را پای می‏ریزد.

 

به باورم چپ ایران، اگر نه گوئیم درد چند سره، ولی دو سره دارد. یک سر آن به تحریف ماوقع بر می‏گردد و سر دیگر آن به بی‏عملی و فقدان حضورش در درونِ جامعه مربوط می‏شود و پی بُرده‏ایم که برای همه، تکلیف قسمت دوّم آن، روشن و هم‏چنین پذیرفته شدنی‏ست که می‏توان بدون حضور و بدون دخالت‏گری‏های عملی و بدون رو در رو شدن با نیروهای مسلط بر جامعه‏ی‏مان، سر و چرخه‏ی اوضاع را بر گرداند؛ به این باور دست یافته‏ایم که می‏توان با نقدِ بدون مبارزه‏ی فعال و زنده، جنبش را از وضعیت ناهنجار فعلی بدر آورد؛ بر این اعتقادیم که با علم نمودن تشکلات، انجمن‏ها و شوراهای موازی، می‏توان بر پراکندگی‏های موجود فائق آمد و جنبش را یک‏گام به جلو سوق داد.

 

فارغ از انگیزه، اهداف و نیت عناصر و نیروهای مدافع‏ی اتحاد، واقعیات دارد، از حکایتی دیگر سخن می‏گوید و به جرأت می‏توان گفت که اتحادهای براه افتاده‏ی تاکنونی نه تنها در خدمت به سازندگی و فائق آمدن بر پراکندگی‏های درون نیروهای چپ نبوده بلکه حامل یأس، بی‏تفاوتی‏های هر چه بیشتر، تفرقه و ناامیدی‏ها بوده است. به تجارب تاکنونی نگاهی بی‏اندازیم و دریابیم که چگونه پرونده‏ی همه‏ی آن اتحادها در میان تحرکات غبارآلود چپ، گم شده است و کسی حاضر به دفن جنازه‏ی آن نیست. عمق بی‏مسئولیتی و بی تعهدی را می‏توان از جانب مدافعین اتحادهای بی‏محتوا و غیر هدف‏مند در خارج از کشور مشاهده نمود و نشان داد که چگونه یکی پس از دیگری، یا در آغازه‏ی کار و یا در میانه‏ی راه، باز ایستادند و کسی حاضر به نقد و رد سیاست‏های غیر علمی و غیر مارکسیست – لنینیستی خودی نیست. در هر صورت چپ ایران در این عرصه هم به‏مانند دیگر عرصه‏ها، مملو از خطاها و ایرادهاست. امّا جای دارد تا – با نادیده‏گیری چنین تجارب منفی‏ای -، پیش‏داوری‏ها را به کنار نهیم و به بینیم که تفاوت مابین "شورای دانش‏جویان و جوانان چپ ایران" ، [که متشکل از دانش‏جویان و .. می‏باشند]، با اتحادهای انجام شده و تاکنونی، در کجاهاست و در این‏میان "شورا" مبلغ و مدافع‏ی کدام سیاست و اشکال مبارزاتی‏ست و در کدام بستر و با اتخاذ کدامین سیاست‏های عملی، قصد اتحاد عناصر و نیروهای کمونیستی – تحت عنوان بلوک سیاسی چپ و سوسیالیست - را دارد؟

 

چند ماهی‏ست که از اعلام موجودیت "شورا" می‏گذرد و ضمن آرزوی کارهای بهتر و مطلوب‏تر برای این "شورا"، نگاه به مواردی چند از بیانیه‏ی آن، نمی‏تواند بی‏فایده باشد. چنان‏چه بخواهیم پروسه‏ی شکل‏گیری "شورا" را بی ایراد به حساب آوریم و "موافقت" خود را با آن اعلان نمائیم، امّا و متأسفانه نمی‏توانیم با طرح و موارد مطروحه‏ی آن، چندان توافقی داشته باشیم؛ چرا که نمودِ تازه و جدیدی در آن نمی‏یابیم و این "شورا" به‏مانند دیگر چریانات، تشکلات، هم در عرصه‏ی سیاسی - نظری حامل دو نگاه و دو ارزیابی متفاوت از اعتراضات مردمی سال 88 است و هم در عرصه‏ی عملی فاقد سیاست‏های روشن و معین می‏باشد.

 

در سر مقاله‏ی رادیکال ارگان این "شورا" آمده است: "دو سال از جنبش ضد استبدادی مردم ایران علیه دیکتاتوری مذهبی جمهوری اسلامی می‏گذرد. جنبش پر شماری که در پی سی سال سرکوب، تبعیض و جنایت و پس از بازی انتخاباتی تبلیغ و تقلب "مردم سالاری دینی نظام ولایت" بر آمد. خشم میلیونی‏اش را به خیابان‏ها آورد و در روندی چند ماهه تمامیّت رژیم حاکم را به چالش طلبید و پروسه تکاملی‏اش را از یک اعتراض ساده به یک خیزش رادیکال و سرنگونی‏طلب طی کرد و پس از نزدیک به سه دهه از بهار سال 60 بار دیگر پایه‏های ثبات سیاسی رژیم را در ابعاد میلیونی و طی چندین ماه به لرزه در آورد. خیزش به واسطه‏ی ماهیت مردمی و خیابانی‏اش، به دلیل پروسه‏ی رو به رشد و در اثر خصلت رادیکالش مهر خود را بر تمامی عرصه‏های کنش سیاسی ایران زد".

 

در یک جمله می‏توان گفت که ارائه‏ی چنین جمع‏بند و ارزیابی‏هایی از اعتراضات مردمی سال 88، ایراد دارد. به این دلیل که شعله‏ور شدن خشم دوباره‏ی مردم که ریشه در سرکوب سه دهه‏ی سردمداران رنگارنگ رژیم جمهوری اسلامی دارد، از سر صندوق‏های رأی‏گیری و با این مضمون که "رأی من کجاست، یا حسین یا میرحسین" سر در آورده است و مردم، گام به‏گام و در اثر تعرض ارگان‏های سرکوب‏گر رژیم جلو رفتند و در نهایت و بدلیل حاکمیت رهبری ناسالم به عقب رانده شده‏اند. متأسفانه آن اعتراضات علی‏رغم تمایل باطنی‏مان، گوش شنوای عجیبی از رهبران سبز داشت که نمونه آخر آن در پاسخ به فراخوان "موسوی و کروبی" بمناسبت روز قدس - در خرداد ماه امسال -، بوده است. آن اعتراضات من‏حیث‏المجموع و بنابه ده‏ها دلیل به سر رهبران سبز وصل بود و روشن است‏که جنبش بدون برنامه و جنبش مرتبط با راست را نمی‏توان به پای جنبش "رادیکال" و یا جنبش "سرنگونی طلب" نوشت. چرا که ماهیت جنبش‏های رادیکال را می‏بایست با برنامه‏ی آن، با طرح شعارهای معین و رزمنده‏اش، با طرد و افشای نماینده‏گان نظام از صفوف خودی و با اهداف عملی‏اش شناخت. در حقیقت اعتراضات مردمی سال 88 فاقد چنین مضامین روشنی و مهمتر از همه‏ی این‏ها فاقد هدایت کمونیستی – انقلابی بوده است. پر واضح است‏که اعتراضات سال 88 و بعد از آن نمی‏توانست مسیری، خلافِ، مسیر دل‏بخواه‏ی دولت‏مردان گذشته‏ی رژیم جمهوری اسلامی را طی نماید. البته هیچ‏گونه مخالفتی در آن نیست که اعتراضات مردمی دوران و بعد از انتخابات ریاست جمهوری، به مانند صدها اعتراض دیگر، در بطن خود حامل درس‏های گرانبها و تجربه‏اندوزی‏هاست؛ امّا انتساب آن به جنبش رادیکال، و به جنبش آگاهانه و هدف‏مند ناصحیح، خلط مبحث و گم‏راه کننده می‏باشد.

 

واقعیت این است‏که حاکمیت رهبران سبز بر روی اعتراضات مردمی آن‏چنان عریان و واضح بوده است‏که گردانندگان "شورا" هم دارند در قسمتی از بیانیه‏ی سیاسی اعلام موجودیت خود  می‏گویند: "در چنین بستری بود که صاحبان قدرت دیروز و رانده شده‏گان از دارالحلافه‏ی امروز دستِ بالا را در رهبری جنبش مردم گرفتند و با ملغمه‏ای از توهمات و ایده‏لوژی‏های اصلاح طلبانه، منفعلانه و سازش‏کارانه هر آن‏چه توانستند را برای مهار خشم دم‏افزونِ مردم و جوانان و حفظ نظام موجود و "قانون اساسی"اش انجام دادند. بازتاب طبیعی این خط و ایده‏ئولوژیِ غیر رادیکال چیزی جز محدود ماندن دامنه‏ی طبقاتی جنبش به خواست‏های اقشار میانی و متوسط شهری آن هم صرفاً در تهران و چیزی جز افول و رکودِ جنبش پس از تهی شدن خیابان‏ها و به بُن بست رسیدن تاکتیک‏های غیر رزمنده و ناروشن نبود و در پس این رکود بود ... وقتی دشمن مردم و نماینده‏گان مدارا و ترمیم‏طلبان قدرت خود را بر تظاهرات میلیونی توده‏ها حاکم کرده و خط خائنانه‏ی سازش و کرنش صلای تسلیم و عقب‏نشینی سر داد...".

 

بر این اعتقادم که جمع‏بند فوق جایی برای برداشت‏های ناصحیح باقی نگذاشته است و با صراحت تمام دارد پرده از نقش و جایگاهِ عناصر و جریانات فکری راست و وابسته به نظامی بر می‏دارد که با دغل‏کاری تمام سیاست خود را بر تظاهرات وسیع توده‏ها حاکم گردانده و پر واضح است‏که همه‏ی هدف آنان چیزی جز"افول" و "رکود" جنبش‏های خیابانی نبوده و نیست؛ جنبشی که بقول "شورای دانش‏جویان و جوانان چپ ایران" "نماینده‏گان مدارا و ترمیم‏طلبان قدرت"، در آن دست بالا را داشتند. با این اوصاف و با قبول چنین افکاری آیا باز هم مجازایم تا بر پیشانی چنین جنبشی مُهر "رادیکالیزم" و "سرنگونی طلب" بکوبیم؟ مگر نمودارهای جنبش‏های رادیکال را نباید و نمی‏بایست با خصلت آن، با عروج آن و با صف‏بندی عملی آن از نمایندگان رنگارنگ نظام‏های سرمایه‏داری دید؟ مگر نباید و نمی‏بایست سمت‏گیری‏ها، برنامه‏ها و مهمتر از همه‏ی این‏ها هدایت آنرا ملاک خود قرار داد و بر اساس چنین مبنایی به ارزیابی و جمع‏بندی آن‏ها نشست؟

 

موارد فراوانی را در این چند دهه می‏توان شاهد گرفت و نشان داد که هر زمان تضاد درون حاکمیت بالا گرفته و جنگ و دعواها، علنی و به خیابان‏ها کشیده شده است، میدان برای طرح خواسته‏های پایه‏ای و بحق محروم‏ترین اقشار جامعه آماده‏تر گردیده است؟ مگر نه شنیده و نخوانده‏ایم و ندیده‏اید که در چنین شرایطی جامعه در کنار طرح شعارهای مدافعین نظام‏های سرمایه‏داری، شاهد طرح مطالبات کارگران، زحمت‏کشان، جوانان و زنان و آن‏هم در قالب شعارهای تندی هم‏چون "ما زن و مرد جنگیم، بجنگ تا بجنگیم"، بوده است؟ مگر این خاصیت هر نوع اعتراضات خیابانی و جامعه‏ی در هم ریخته نیست و مگر خیابان یک‏دست و یک نواخت است؟ مگر ذات و خصلت هر جنبشی را نباید با چگونگی پای‏گیری آن، با سمت‏و‏سوی آن رقم زد؟ به بیانی حقیقی‏تر، جبنشی که دارد برای اضافه دست‏مُزد و باز پس‏گیری حقوق لگد مال شده‏ی خود با کارفرمایان و صاحبان تولیدی و سرمایه‏داران می‏جنگد، را با جنبش و اعتراضات "رأی من کو و یا حسین و میرحسین"، از هم منفک نمود و جمع‏بند واحدی ارائه نداد. نه تنها آغازه و شکل‏گیری آن‏ها متفاوت می‏باشد بلکه ماهیتاً متفاوت‏اند و از دو منظر دارند نظام را به چالش می‏کشند. براستی که روشن نیست که "شورا" بر اساس کدامین ادله و بر اساس کدامین جمع‏بند و بر مبنای کدام سیاست حاکم بر اعتراضات مردمی سال 88 دارد تاکید می‏ورزد که "جنبش مردم ایران در طول دو سال اخیر، در لحظه لحظه‏ی فراز و فرودش مدرسه و مشق توده‏ها برای جنگی آگاهانه‏تر و هدف‏مندتر به قصد سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و گام نهادن در مسیر یک انقلاب رهایی‏بخش واقعی بوده و هست" [سرمقاله‏ی شماره یک رادیکال].

 

به گمان من ارائه‏ی چنین تعبیر و تفسیری از اعتراضات مردمی 88 و وصل آن به جنبش‏های "آگاهانه" و "هدف‏مند" غیر حقیقی و به‏معنای نادیده‏گیری ماهیت خیزش‏های آن‏دوران و هم‏چنین نادیده‏گیری حاکمیت رهبران سبز - من‏حیث‏المجموع – بر اعتراضات مردمی می‏باشد. سبز به‏مانند "اصلاح طلبان" حکومتی دوران خاتمی، بر اعتراضات مردمی آن‏چنان سیطره‏ای انداخته بود تا جائی‏که بعضاً چپ هم شفته‏ی آن شده‏اند. دیده‏ایم که رنگ سبز در داخل و در خارج از کشور به نماد "آزادی"، "دموکراسی" و "رهائی" تبدیل گشته بود و باورها بر آن بوده و هست که این رنگ، قادر به پاسخ‏گوئی حقوق اولیه‏ی میلیون‏ها انسان رنج‏دیده‏ی جامعه‏ی‏مان می‏باشد. بر خلاف مدافعین سر مقاله‏ی رادیکال، اعتراضات مردمی – دو ساله‏ی اخیر -، با خود نشانی از "جنگی آگاهانه" و "هدف‏مند" را نداشت و در پناه‏ی موسوی و کروبی و دیگر دار و دسته‏های مخالفین دولتی به خیابان‏ها سرازیر شده است. بنا بر این، جنبش با آن تعیینات نمی‏توانست - و نمی‏تواند - مسیر انقلاب رهائی‏بخش را طی نماید و جامعه را از شر جرثومه‏های فساد و تباهی نجات دهد. جنبشی مردمی که بنابه باور و جمع‏بند «ارژنگ نورایی» باید اعلام نمود که: ".... اگر به عنوان یک جنبش قصد تداوم دارد اولا این تداوم فقط و فقط با گفتمان و خواسته­های انقلابی ممکن است، دوما نیاز به یک گسست تمام عیار از ایدهئولوژی و تفکرات غیر انقلابی و راست در تمام سطوحش دارد، سوماً نیاز به تشکیلات و سازماندهی توده­ای متناسب و انقلابی و رهبری مصمم و توانمند دارد و در پایان باید وسیعترین اقشار و رادیکالترین طبقات و کنشگران جامعهی ایران را به قصد سرنگونی جمهوری اسلامی و پیشبُرد یک خط انقلابی و سوسیالیستی جذب کند".

حقیقتاً که محتوای جمع‏بند فوق نه تنها با محتوای سرمقاله‏ی رادیکال یکی نیست بلکه حامل دو پیام و دو نظر متفاوت، از واقعه‏ی واحد است که "شورا" در آغازه‏ی کار و آن‏هم در عرصه‏ی سیاسی با آن مواجه می‏باشد، که به باورم، به‏منظور رفع هرگونه ابهام و برداشت‏های نادرست، نیاز به توضیح بیشتر، روان‏تر و یا صریح‏تر دارد.

 

علاوره بر همه‏ی این‏ها به بینیم که توصیه و یا راه‏کار "شورا" برای برون رفت از وضعیت فعلی چیست؟  متأسفانه "شورا" در این حوزه هم هیچ راه تازه، نوین و تعریف شده‏ای را در مقابل رژیم جمهوری اسلامی - و در دورانی که اعتراضات مردمی نیاز به حمایت و پشتی‏بانی عملی نیروهای کمونیستی و مدافعین خود دارند -، ارائه نمی‏دهد و دارد در سرمقاله‏ی اوّل رادیکال می‏گوید ""شورای دانش‏جویان و جوانان چپ ایران" هستیِ جمعی و تشکیلاتی خود را از ضرورت‏های عینی بر آمده از جنبش مردمی، مبنی بر ضرروت عاجل ایجاد بلوک سیاسی چپ و سوسیالیست به قصد پیش‏بُرد یک خط انقلابی و کمونیستی بر گرفته است و از این منظر بررسی و جمع‏بندی از جنبش کماکان ضرورت تئوریک و پراتیک خود و جنبش کمونیستی ایران می‏داند".

 

البته کج فهمی و بدفهمی عجیب و غریبی از پراتیک مبارزاتی در میان عناصر و نیروهای چپ ایران وجود دارد. همه می‏خواهند جهان را با تفسیر نایملایمات دست‏ساز سرمایه‏داران و حاکمان زورگو و یا با افشاگری این جناح و یا آن جناح حکومتی - دولتی تغییر دهند؛ همه می‏خواهند، پرچم کمونیزم را، با نقد و بررسی جنبش‏های نافرجام برافرازند و بر نادرستی‏ها و شکست‏ها فائق آیند، بدون این‏که وظیفه‏ی خود دانند، تا بر نقش عملی و بر اهمیت و جایگاه پراتیک، اشارات صحیح‏ای داشته باشند. نقد و بررسی و ارائه‏ی جمع‏بند از جنبش کمونیستی و جنبش‏های اعتراضی و از این‏دست کارها مفید و سازنده است، امّا ربط با واسطه، و فی‏البداهه‏ای با پراتیکِ نیروهای کمونیستی ندارد. بحث پراتیک و عمل، بحث زنده و عینی‏ست. به جنبش‏های اعتراضی از یک‏طرف و تحرکات ضد انقلابی رژیم جمهوری اسلامی از طرف‏دیگر نگاهی بی‏اندازیم تا بهتر دریابیم که دشمن جدا از ایجاد ارگان‏های سیاسی – عقیدتی [و جدا از نقد و بررسی ایرادات خودی و مبارزه‏ی سیاسی با جناح‏های رقیب دولتی]، ارگان‏های عملی خود را در قبال تحرکات خیابانی و کارگری – توده‏ای، سازمان داده است و دارد به قلع و قمع آنان می‏پردازد. در مقابل نیروی مدافع‏ی میلیون‏ها انسان رنج‏دیده هم، نیازمند سازمان عمل خود می‏باشد؛ سازمان عملی‏ای که در کنار توضیح ماهیت دولت‏مردان سابق و آتی و در کنار روشن‏گری و توضیح هزاران مصائب سیاسی - اجتماعی دست‏ساز سرمایه‏داران، ارگان‏های مسلح رژیم را مورد خطاب قرار دهد و گام به‏گام آنانرا از جان و مال کارگران و زحمت‏کشان پس زند. راه‏کار و یا طرح‏های عملی‏ای که در گفتار و نوشتار "شورا" و اعضای آن خالی‏ست و معین نیست که "شورا" چگونه و با انتخاب کدامین تاکتیک‏ها و ابزارها می‏خواهد بر وظایف خود جامه‏ی عمل بپوشاند؟ اگر "شورا" نظراً بر این اعتقاد است‏که بلوک پیشنهادی آنان با بلوک‏های تاکنونی و دفن شده، متفاوت می‏باشد، می‏بایست طرح‏های نوین و تازه‏ی خود را و آن‏هم بطور عملی بر روی کاغذ آورد و عملاً نشان دهد که راهِ آنان، خلاف راه‏های انتخابی تاکنونی‏ست.

 

خلاصه این‏که بررسی و جمع‏بند از جنبش‏های اعتراضی و چپ، نیمه‏ی بسیار کوچک فعالیت‏های کمونیستی را تشکیل می‏دهد. جنبش چپ ایران نیاز به بُرش و تکان عملی دارد. این آن مفوله‏ای‏ست که هر کمونیستی در درجه‏ی اوّل ملزم به بیان آن و در ثانی موظف به عملی نمودن آن می‏باشد. دیدگاه و وظیفه‏ای که حتی نمود نوشتاری انرا نمی‏توان در سرمقاله و اعلام موجودیت "شورای دانش‏جویان و جوانان چپ ایران" دید.

 

 

31 جولای 2011

9 مرداد 1390

 

لینک مطالب

 

 

http://shorayejavanan.wordpress.com/%d8%a8%db%8c%d8%a7%d9%86%db%8c%d9%87-%db%8c%d9%90-%d8%a7%d8%b9%d9%84%d8%a7%d9%85%d9%90-%d9%85%d9%88%d8%ac%d9%88%d8%af%db%8c%d8%aa/

 

http://shorayejavanan.wordpress.com/2011/06/27/%d8%b3%d9%87-%d8%ae%db%8c%d8%b2-%da%a9%db%8c%d9%81%db%8c-%d8%ac%d9%86%d8%a8%d8%b4-%d9%88-%d8%b6%d8%b1%d9%88%d8%b1%d8%aa-%d8%ae%db%8c%d8%b2-%da%86%d9%87%d8%a7%d8%b1%d9%85/

 

http://shorayejavanan.files.wordpress.com/2011/06/radical1.pdf

 


August 3rd, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی